تعداد بازدید: 4571

توصیه به دیگران 0

پنجشنبه 13 شهريور 1393-9:10

"برامتر" را اشتباه معنا نکنیم

درباره نام یک کوچه قدیمی در ساری


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، درویشعلی کولاییان: بهرام اِتِر نام کوچه‌ایست در خیابان جمهوری اسلامی (نادر) ساری که پیش تر دو یادداشت درباره نام این کوچه در مازندنومه و سایت بامداد ساری منتشر شد.(نگاه کنید به  بهرام اتر)

اولاً: در حوزه تجن بر اساس شواهد، کیش زردشت فرصت اشاعه پیدا نکرد. شرح این مطلب قدری مفصل است. شاید آسان ترین راه، توجه به شکل گورهای کهن است و شیوه تدفین مردگان در عصر اشکانیان و ساسانیان ، شیوه ای که با رسم و رسوم زردشتیان  سنخیت ندارد .

قبور کشف شده(1) از جمله در زرین آباد ساری که اخیراً گزارش شده است، شاید تا حدودی این مطلب را روشن می کند. به علاوه در بسیاری از نقاط منطقه، تدفین در گورهای کهن ،معمولاً با منظور داشتن راستای رو به آفتاب ، همراه با دفن ابزار رزمی(به ویژه شمشیر آهنی ) و یا آلات زینتی در کنار کالبد و برای درگذشتگان، گزارش شده است. شکلی که معمولاً میان زردشتیان و میان مسلمانان نیز مرسوم نبوده است. (2)

نکته ی دیگر بنای بسیار با اهمیت و نادر یا همان تریاد (triad )معروف، گنبد سه گانه (سه گنبدان ) در ساری است که به احتمال زیاد به آیینی متفاوت با آیین زردشت پیوند داشته، هندسه بنا، آن را غیر معمول و متفاوت با بناهای مرتبط به آیین زردشت معرفی کرده است .

ثانیاً: ریشه یابی اسامی کهن (تاکید می کنم اسامی کهن ) در ساری و اطراف و به طور کلی در مازندران و شمال ایران معمولاً با پیش فرض هایی نامطمئن همراه شده است. نظریه هایی متفاوت و گاه متضاد مطرح می شود. ریشه ها گاهی زبان های کهن ایرانی ( فارسی کهن ، اوستایی و پهلوی ) یا گاهی عربی و یا گاهی ترکی و مغولی دانسته می شود. مثلاً واژه ساری را گاهی ترکی، واژه مامطیر(نام کهن منطقه بابل ) را گاهی عربی و حتی واژه ورسک را گاهی آلمانی تصور می کنند! گویا هنوز هم شواهد کافی، برای مان نیست تا بدانیم واژه های کهنِ ما، زبانِ ریشه دار ما ، از کدام مبدا و از کجا، به ما به ارث رسیده است ؟

برای فهم واژه های کهن که گفته ایم باید راهی پیدا شود و از شیوه های عامیانه دست باید کشید. شیوه های عامیانه در ریشه یابی لغات مازندرانی،گاه دامن بزرگان لغت شناس ما را نیز گرفته است. در نوشته هایمان نمونه هایی شاخص از آن(مثل اصطلاح اَلـَم شنگه ) را به علاقه مندان ارائه داده ایم .

مازندرانیان در نام بردن از محلات و اماکن و در امور کشت و کار، در دامداری و در آبیاری و در امور جنگل و حتی در خورد و خوراک و طبخ و برای نامیدن خاندان ها و طوایف، اصطلاحاتی خاص و در عین حال کهن را به کار می برند.

برای یافتن ریشه یک واژه کهن تنها همان واژه کافی نیست، بلکه توجه نمودن به ریشه ی واژه های همگروه آن نیز ،راهگشا خواهد بود. مثلاً در معنا کردن نوعی شیرینی سنتی ( پشت زیگ) در رده شیرینی ها، باید به شیرینی مهم ( پیستا گندله) نیز توجه نمود. همینطور در معنا کردن اسامی اماکن و محلات در ساری مثلاً” مورچه باغ” ،باید به نام مکان مجاور، یعنی ” سرنه باغ ” و به دنبال آن به دیگر محل مجاور آن ها یعنی ” تلی باغ ” نیز باید توجه داشت. به یاد بیاوریم حل جدول کلمات متقاطع منوط به توافق پاسخ های افقی با عمودی جدول نیز هست! نگاه یک بعدی اغلب معنای درست را برای مان آشکار نمی کند .

حال به اصل مطلب و به نام قدیمی ترین کوچه در ساری که احتمالاً دارای عمری دو هزارساله است، توجه می کنیم. این کوچه در کهن ترین قسمت ساری و در کنار قدیمی ترین مکان های فرهنگی و بازار های سنتی شهر واقع است . نام آن را افراد مسن « برام اُتـُر» و یا به اختصار « برامتـِر » بر زبان می آورند . این مکان از مسجد جامع شهر که احیاناً قبل از اسلام هم، عبادتگاه بوده است، دور نیست و نیز از مکان و محل« تریاد » سه گنبدان که امروزاثری از آن باقی نمانده، فاصله یی چندان ندارد. نکته ی مهم، سمت و سوی به دقت شمالی کوچه است .

ریشه واژه « برامتر » زمانی آشکار می شود که واژه های ساری رو، ساری، شهبند، اسپه ورد، شوراب، هه ولا، ولاشد، مورچه باغ، سروینه باغ، تلی باغ، دزا، شکتا، هولار و ده ها و صد ها واژه دیگر، در پیوند با یکدیگر و در مجموعه واژه های متعلق به یک زبان معرفی شوند.

این کار را راقم این سطور در طول چندین سال اخیر دنبال کرده، حاصل کار نیز در شکل مقالاتی متعدد و به صورت چند کتاب تا کنون به علاقه مندان ارائه شده است و خوشبختانه این آثار توانست توجه عمیق استادانی ارجمند و بعضی دانشجویان علاقه مند به تاریخ را جلب کند .

با توجه به کارهای منتشر شده و به سیاق موضوعات بررسی شده از سوی این جانب،  نام کوچه قدیمی برامتر را نیز می توان ترکیب دو واژه سنسکریت، واژه ِبرام ( bhram) و واژه اتارَ(  uttara)  دانست. معنای این اصطلاح و یا این ترکیب ، ” تردد به راستای شمال” است.

"جزء “برام ” هنوز هم در زبان مردم جاری است . اصطلاح  «برام برام » به معنی آمدن و رفتن و تاختن پی در پی است . اصطلاح« برامندئن» نیز در زبان مردم امروز به معنی حرکت درآوردن و راندن است . جزءِ سنسکریت uttara  به معنای شمال و شمالی است."

برای ساکنان پیش از اسلام، دقت در تعیین  راستای شمال، چون قبله برای مردم امروز بهنگام (مناسک ) اهمیت داشت. با این تفاوت که آن زمان، در ادای فرائض ، روی به شمال بوده است، یا آنکه  نیم رخ چپ( صورت ) می بایست به سمت شمال قرار می گرفت. از این راه یعنی با در نظر داشت سمت شمال، معین نمودن راستای شرق  که گاهی هم هدف اصلی بوده است، در همه فصول و در تمامی ساعات روز و شب، خود بخود و بدون اشتباه، میسر بوده است .

نام کوچه و اهمیت آن، شاید با تاثیر گرفتن از همین سوژه، خود بخود تا قرن ها و حتی پس از گرویدن به اسلام، در اذهان مردم شهر باقی بوده است

 پانویس :

1- معرفي شيوه تدفيني از دوره ساساني در قلعه کنگلو واقع در سوادکوه مازندران - سامان سورتیجی

مطالعات باستان شناسي (دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران) پاییز و زمستان1390

2- مردم قدیم ساری پیش از اسلام به جهات اربعه به دلائل آیینی توجه فوق العاده ای داشتند . در مراسم عبادی  جهت های شمال و شرق از جایگاهی بسیار متفاوت نسبت به جهت های جنوب و غرب و دیگر جهت های فرعی برخوردار بوده اند.   


  • مهرداد يوسفيپاسخ به این دیدگاه 7 1
    چهارشنبه 26 شهريور 1393-7:32

    تفاوت مهندس كولائيان با بسياري از تاريخ نگاران و تاريخ پژوهان سنتي دراين است كه آنان مي كوشند آنچه را كه در كتاب هاي پيشينيان نوشته شده را واو به واو از بر كنند و به آن وفادار باشند يعني كوشش ايشان بر اين پيش انگاره استوار است كه آنچه از تاريخ خوانده اند صد در صد رخ داده و واقعي است در حالي كه آقاي كولائيان نخست با توجه به نشانه هاي زباني، فرهنگي و حتي ژنتيكي در روايت هاي تاريخي تحميل شده بر ما ترديد كردند سپس در پي سرنخ هاي به جا مانده از آن گذشته دور فراموش شده قوم ما در زبان و تاريخ شفاهي آميخته به افسانه مردم محلي برآمدند و بي باكانه در آن روايت ها بازنگري كردند و نخواستند واقعيت را قرباني همرنگي با جماعت نامبرده كنند مهم اين نيست آيا روايت ايشان از خاستگاه قوم ما درست هست يا نه بلكه مهم راهي ست كه ايشان براي مورخان جوان نو انديش گشودند و به ما و ايشان آموختند كه گاهي براي رسيدن به حقيقت بايد چشم ها را شست و جور ديگر نگريست و ديدي نو به موضوعات كهن و پذيرفته شده داشت

    • بهمن کلبادیپاسخ به این دیدگاه 10 1
      دوشنبه 24 شهريور 1393-9:39

      ازصمیم قلب میگم خدا خیرتون بده که علامت سوال را که در ذهنم سالها بوده پاک کردین جای ان دریایی از اگاهی واطلاعات ارزشمند قرار گفت

      • موسوی سارویپاسخ به این دیدگاه 4 17
        دوشنبه 17 شهريور 1393-20:29

        برادر و دوست گرامی جناب آقای صادقی مدیر سایت وزین مازندنومه با تشکر از اهتمام و دغدغه فرهنگی جنابعالی ...به گمانم بحث های طرح شده آقای مهندس کولاییان حتی برای نقد هم مناسب نیست ...ملاحظات این چنینی در چرخه ی پدید آمدن یک نظریه و دیدگاه علمی را طی نمی کند.گاهی پرسش های جناب ایشان بسیار پرسش های خوبی است اما یافته ها و چیدمان یافته ها و نتیجه گیری ایشان به دور از نظرگاه های علمی است...پاینده باشید.به زودی نوشته ی کوتاهی را در همین باره تقدیم خواهم کرد.

        • دوشنبه 17 شهريور 1393-2:55

          به نظر من پافشاری بیشاز حد آقای کولائیان برای القای این نکته که واژهای تبری ریشه در سانسکریت یا زبان هندی دارد واقعا عجیبه. ایشون در پشت جلد کتاب «مازندرانی و سنسکریت کلاسیک» نوشته‌اند که: و از میان واژه‌های مشترک یا نزدیک‌بهم بین مازندرانی و سنسکریت شاید تعداد بسیار قلیلی در دیگر زبانهای ایرانی دیده می‌شود در صورتی که در همان کتاب شمار فراوانی از واژه‌های تبری که دارای ریشۀ سنسکریت دانشته شده‌اند به وضوح در فارسی هم کاربرد دارند. این که واژه‌ای بین تبری و ساسکریت مشترک باشند دلیل نمی‌شود که آن واژۀ تبری را از ریشۀ سنسکریت بدانیم بلکه این موضوع به هم‌خانواده بودن دو زبان برمی‌گردد.جای بحث نیست ولی آقای کولائیان هم در مثال‌آوردن‌هایشان و هم در ربط دادن معنی دو واژه پافشاری عجیبی بر نزدیک نشان دادن قرابت بین تبری و سنسکریت دارند.

          • ساری پایتخت بهار نارنج ایرانپاسخ به این دیدگاه 11 1
            يکشنبه 16 شهريور 1393-17:32

            با درود به اقای کولاییان من به شما افتخار میکنم...سپاس از شما...

            • يکشنبه 16 شهريور 1393-16:6

              جناب کولاییان در کارهای قبلی شان نیز نشان دادند که بر یکسری از پیش فرض های تاریخی نادرست که در ذهن شان شکل گرفته اصرار می ورزند ، اینجانب چندین بار حضوری این نکات را به ایشان تذکر دادم . متاسفانه ایشان بدون هیچ گونه تحصیلات دانشگاهی و شاگردی کردن اساتید بزرگ تاریخ وارد گود شده اند و به بیراهه می روند . فرمایشات ایشان نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات جدیدی را بوجود می آورد و به عبارت بهتر کار مورخان بعدی را دشوار می سازد. عرصه علوم انسانی و بخصوص تاریخ در سرزمین ما متاسفانه جایگاه برخی از این افراد شده است . اگرکسانی چون نگارنده که تحصیل کرده تاریخ است ، مطب پزشکی دایر کند پس از چندی به عنوان پزشک قلابی دستگیر و به محاکم قضایی تسلیم می شود اما هیچ گاه مورخ قلابی ، اقتصاددان قلابی ، جامعه شناس قلابی و ... مطرح نیست. بدین ترتیب عرصه برای چنین افرادی مهیا می شود . باید دانست تاریخ علم است و برای پژوهش و مطالعه و بررسی در آن باید شاگردی کرد و روش تحقیق تاریخ ، فلسفه تاریخ و بسیاری از دروس را در کلاس درس اساتید بزرگی چون دکتر رضا شعبانی ، دکتر احسان اشراقی ، دکتر الهیار خلعت بری ، ، دکتر عطاالله حسنی و صدها استاد فرهیخته صاحب جایگاه علمی در ایران و جهان گذراند تابتوان مجوز پژوهش تاریخ را از این بزرگان دریافت کرد . سپاس

              • همین نیز جای تشکر دارد. (درویش علی کولاییان )پاسخ به این دیدگاه 16 4
                شنبه 15 شهريور 1393-22:14

                با تشکر از دوست موافق و نیز دوست نا موافقی که حرف زدن را مشروط دانست . شرط او تایید استاد است .الته این شرط کمی دشوار است چرا منظورشان از استاد را ما نمی دانیم کدام کس است . ایشان هم از قرار نامش را نمی داند !! خارج از کشور ،که متاسفانه مازندرانی و زبان او را چندان نمی شناسند پس چگونه به دوست منتقد ما پیغام برسد که فلانی درست یا نادرست می گوید ؟ مثل این یکی http://moris.blogsky.com/1392/06/11/post-690/
                حال ،نوبت به نشریات علمی داخل و نشریات شمال ایران می رسد مثل این ها http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/467968 ؛ و یا این اظهار نظر
                http://kulaian.com/Content/Mazandaran-and-History/930211002234.html
                از قرار، این ها که اصلاً به سمع و نظر دوست ناموافق ما نمی رسند. ایشان نشرات گیلانی را که به هیچ می گیرند ، مانده ایم که این جا چه کار باید کرد ؟ چه کار باید کرد تا از سوی ایشان اجازه حرف زدن داشته باشیم !!؟ به خصوص که گناه دیگران را نیز به حساب ما می نویسند و مطلب آمیخته به طنز نویسنده یی محترم را داخل حساب ما کرده اند !!
                راستیش، همین اندازه توجه هم از سوی ایشان و امثال ایشان امیدوارکننده است همین نیز جای تشکر دارد . با استفاده از فرصت توصیه می کنم اگر به مازندرانی صحبت می کنند، نیاز چندانی به رای دیگران ندارند و بهتر است مطالب را خود خوب بخوانند به داوری بنشیند . برای داوری البته نیاز دارند که علاوه بر مازندرانی، کمی هم انگلیسی بدانند و آشنایی کافی با تاریخ ایران و هند باستان و تاریخ یونان داشته باشند . با پوزش از ایشان و تشکر مجدد از همه دوستان
                www. Kulaian.com

                • شنبه 15 شهريور 1393-18:20

                  پس انگلیسی آن تصحیح شود

                  • افاضات جدیدپاسخ به این دیدگاه 5 18
                    شنبه 15 شهريور 1393-10:19

                    این هم از افاضات جدید-
                    بهتره نظر خود را برای یک بار هم که شده در مقاله ای در یک مجلۀ معتبر علمی و پژوهشی مرتبط در داخل یا خارج از کشور که استادی متخصص داوری آن را بر عهده داشته باشد به چاپ برسانید. نه این که نظرات خود را کتاب کنید و ارجاع به همون کتابهای خود دهید. تازه برخی از کتابهایی که در مازندران به چاپ نرسید و رفت گیلان چاپ شد.
                    یه مدت سر از سنسکریت در آوردیم چندی پیش هم با یک شیرینی، سر از چین درآوریدم. انگار یک سری آدمهای علف خوار و شکارچی و امثالهم از نسل انسانهای نئاندرتالهای غار کمربند و هوتو، اینجا زندگی می کردند که منتظر حضور مردمانی به همراه گاوشان از هند و هنر شیرینی پزیشان از چین بودند.

                    • مهرداد یوسفیپاسخ به این دیدگاه 12 2
                      جمعه 14 شهريور 1393-11:22

                      سپاسگزارم از آقای درویشعلی کولائیان برای دغذغه های فرهنگی و هویت جویانه شان. امیدوارم این راه که شما گشودید پر رهرو باشد


                      ©2013 APG.ir